عموی آب...
الا یا ایـها السّاقی فقط وصف تو است سقا
بیا باساغر کرب وبلا سیرم نما آقا
" فاطمه مالمیر "
عموی آب...
الا یا ایـها السّاقی فقط وصف تو است سقا
بیا باساغر کرب وبلا سیرم نما آقا
" فاطمه مالمیر "
آنجا نهروان نبود ...اما قرآن نیزه نشین شد... بشنو از نیزه حکایت می کند «ازجدایی ها شکایت می کند» |
خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد می پیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
ای نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست ...
" نیما یوشیج "
برای مشاهده وصیت نامهی "نیما یوشیج" به امتداد خط بروید ...
ری را... صدا میآید امشب
از پشت کاچ که بند آب
برق سیاهِ تابشِ تصویری از خراب
در چشم می کشاند.
گویا کسی ست که می خواند...
اما صدای آدمی این نیست.
با نظم هوش ربایی من
آوازهای آدمیان را شنیدهام
در گردش شبانی سنگین
ز اندوه های من
سنگین تر
وآوازهای آدمیان را یکسر
من دارم از بر.
یکشب درون قایقِ دل تنگ
خواندند آن چنان
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب می بینم.
ری را، ری را...
دارد هوا که بخواند
در این شب سیا
او نیست با خودش
او رفته با صدایش اما
خواندن نمی تواند.
شنیدن دکلمهی " ری را ... " با صدای رضا پیربادیان .
توضیحی بر شعر " ری را " از نیما یوشیج در امتداد خط ...
*
*